متن آهنگ سفر نامه از ستار
متن آهنگ سفر نامه از ستار
سفری را کردم آغاز، که همه خوف و خطر بود
هر قدم غم هر نفس درد، قصه ی تلخ سفر بود
با تمام خستگی ها، با همه سختی گذشتم
هر چی بود و هر چی دیدم، در سفر نامه نوشتم
قلمم پاهای خسته، دفترم طومار جاده
راه را می نوشتم, خط به خط پای پياده
نيمه راه اما به زخمِ کهنه ی جاده رسيدم
در شکاف سينه ی راه, به دو راهی تن کشيدم
از سؤال و خستگی پر, بسته راهم از پس و پيش
مانده در بن بست ترديد, در بلاتکليفیِ خويش
از ميانِ اين دوراهی, راه من اکنون کدام است
ياريم کن آه ای عشق, تا نميرم من به بن بست
تا نميرم من به بن بست