loading...
متن ترانه های فارسی
تبلیغات سایت
A.F.H بازدید : 395 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

متن آهنگ "از چی بگم ؟ " از  یاس

میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین ؟ راجب چی ؟ باشه بشین
چشاتو باز کن ، یه لحظه ماله من باش ، یه لحظه بیا توی حس و حال من باش
پس میکروفونو به دست من تو بده بگم ،از این زمونه و از دلی که تکه تکه است


هر اهنگه منم مساویه ذکر یه درد ، جز اینم ندارم یه فکر بهتر
از جومونگی بگم که شده سنبل رشادت ، ایران براش شده مثل صندوق تجارت
پس هنرمنده وطن الان کجاست ؟ نیست ؟ اون تو زیرزمین میخونه ، چونکه مجاز نیست !

از چی بگم برات ؟ انتظار داری جه چیزی از جیب من دراد ؟
به جز کاغذ سفیده پاره ، خوب آره رفیق ، حرف توشه ، ولی با خودکار سفید
توام مثل منی ، توام کم درد نداری ، درد اصلیت اینکه تو همدرد نداری


من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره ، ولی این اشکها رو کی میخواد گردن بگیره ؟
از چی بگم خدا ؟ از این بنده های خسته ؟ از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین ، این خنده هام یه چسبه رو لبم ، این منم با یه رد پای خسته


از چی بگم ، بگو از یه روح زخمی ، که باید یک تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزایی که خط خوردن توی تقویم ، خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب
از چی بگم ؟ از بچه های پایین شهر ؟ که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب ؟

اونکه تنها دلیل خوابش به عشق فرداست ، تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین ، که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خوب ؟ ما گفتیمو تموم درد ها ریشه کن شد ؟
از چی بگم برات ؟ شاید قصه دوست داری ، مثل قصه ی اون همکلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت ، داستان نرگس و گلهای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی ، یه بخاری جای چراغ نفسوز داشتی ...


چراغ افتاد و توی کلاس گُر گرفت ، آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت : زود بدویین سمت در ، ولی درم قفل بود
چشام خشک شد ، یکم بهم اشک بده ایزد ، این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن ؟


کودکی مُرد ، در راه کلاسی که سوخت و منتظره یه جراح پلاستیکه !

یاس نمیخواد ته قصه رو هرگز ببنده ، چون باز دلش میخواد که نرگس بخنده !

از چی بگم ؟ صبح نشده غروب زد ، تو قلب بچه های مدرسه ی درود زن ...
غصه نخور ، صدام بشنو از زیر خونت ، من صداتو به گوش همه میرسونم
از چی بگم ؟ دلی که فقط اسمش دله یا عمری که نصفش اشکه ، نصفش گِله ؟


یا از روح توی زندون که جسمش وله ؟ آدم مجبور که با شرایط وفقش بده !


از چی بگم ، بگو از یه روح زخمی ، که باید یک تنه بره تو قلب کوه سختی
ولی قصم به خدا ، قصم به روح تختی ، که من بدون ترس میرم به سوی تقدیر
خیلی خشنِ زندگی ولی خوصله کردم ، تو فَشن زندگی من یه مُدل دردم


ولی دفتر گذشته هامو ذره ذره کردم
اومدم جلو که پی درد سر بگردم
از چی بگم
از چی بگم ؟

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 307
  • کل نظرات : 118
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 126
  • آی پی امروز : 420
  • آی پی دیروز : 377
  • بازدید امروز : 924
  • باردید دیروز : 589
  • گوگل امروز : 137
  • گوگل دیروز : 216
  • بازدید هفته : 1,513
  • بازدید ماه : 4,042
  • بازدید سال : 60,669
  • بازدید کلی : 1,748,068
  • فول تکست خواننده ها
    متن تمامی آهنگها تا به امروز
    تبلیغات متنی